انگشت به دهان ماندم

ساخت وبلاگ
" انگشت به دهان ماندم "

قلبم به طپش افتاد ، از دست عنان دادم

شوریده دلم را من در کون و مکان دادم

صورتگر ماهت را ، انگشتر زرّین است

انگشت به دهان ماندم ، دل بین که چنان دادم

دل در گرو یار و سر در گرو سلطان

دل چیست در این محفل ، سر با دل و جان دادم

صد ره به میان آمد ، صد رهرو بی مقصد

در این ره بی پایان ، طاقت به عیان دادم

جانا تو و این عشوه ، رفت از بر من صبرم

آه و غم و اشکم را ، از دیده روان دادم

مطرب بنواز ساز و ساقی تو بیار ساغر

مستانه و شیدا را، جمله به جنان دادم

+ نوشته شده در  شنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۵ساعت 8:18  توسط مینا آقایاری  | 
فریاد بی صدا...
ما را در سایت فریاد بی صدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : minaaghayaria بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 18:58