قلبم به طپش افتاد ، از دست عنان دادم
شوریده دلم را من در کون و مکان دادم
صورتگر ماهت را ، انگشتر زرّین است
انگشت به دهان ماندم ، دل بین که چنان دادم
دل در گرو یار و سر در گرو سلطان
دل چیست در این محفل ، سر با دل و جان دادم
صد ره به میان آمد ، صد رهرو بی مقصد
در این ره بی پایان ، طاقت به عیان دادم
جانا تو و این عشوه ، رفت از بر من صبرم
آه و غم و اشکم را ، از دیده روان دادم
مطرب بنواز ساز و ساقی تو بیار ساغر
مستانه و شیدا را، جمله به جنان دادم
برچسب : نویسنده : minaaghayaria بازدید : 41